آخه یه همچین چیزی میشه!!!!!!!!!!!!!!!!!
چند روزیه که این آقای همسایه مامان رو حسابی کلافه کرده چند روز پیش با همدیگه تو خونه بودیم که صدای در اومد و با عجله رفتم دم در دیدم یه پسر بچه 5 - 6 ساله توپولی دم دره میگم بله میگه بابام میگه به بچتون بگید اینقدر ندو سقف داره رو سر ما خراب میشه در رو بستم و اومدم تو ولی داشتم از عصبانیت منفجر میشدم آخه آدم حسابی بچه 10 کیلویی چه وزنی داره که با دویدنش سقف رو سر تو خراب میشه!!!اینقدر بهت گفتم آبتین یواش که یاد گرفتی رو پنجه هات راه میری و من هم دوتا کاناپه هامون رو به هم چسبوندم و تو میری روی اونها بازی میکنی و بپر بپر میکنی.
نکته جالب اینه که این آقا ماشاالله 2 تا پسر داره صد رحمت به زلزله یه طوری تو خونه میدوان که زمین ما میلرزه یا آنچنان در اتاقشون رو میکوبن که صداش تو خونه ی ما میاد.
بگذریم بابایی گفته ولش کن و اگه اینبار اومد در و روشون باز نکن.
مامان دوست داشتم یه خونه مستقل داشتیم که توش راحت بودی و هرکاری دلت میخواست میکردی ولی بدن هر کاری بتونم برات میکنم تا راحت باشی.
دوست دارم یه دنیا